دوست دختر نداری؟ مگه می شه!
جوان شدی و نیازداری بایکی دوست باشی ،نه از این دوستای معمولی ها .بالاخر ه تو هم دل داری بابا...
وقتی دوران مدرسه به پایان می رسد و پا به دانشگاه می گذاری ،قند توی دلت آب می شود که دیگر مجبور نیستی سر ساعت 8 ،در مدرسه حاضر شوی و سر ساعت 3 برگردی خانه و اگر یک ربع دیرتر برسی ،مادرت با هزار سال و جواب ، آخر بفهمد که سر راه در پارک محل با دوستانت یک بستنی خورده ای!
خلاصه روزهای زیر ذره بین بودنت تمام شده و حالا به عنوان یک جوان ، دانشجو هستی ، سربازی می روی و یا کاری را انتخاب کرده ای. جز دوران سربازی در بقیه ی موقعیت های جدیدت ، یک فرق عمده وجود دارد که از خدا پنهان نیست از بنده ی خدا هم پنهان نباشد ، این تفاوت را بسیار دوست داری!
تو دیگر تا چشم کار می کند ، همجنسانت را نمی بینی ؛ حتی اگر در دانشگاهی باشی که کلاس هایش را تفکیک جنسیت کرده اند ، از سلف دانشگاه تا کتابخانه و حیاط که می توانی آزادانه تر در آن قدم بگذاری ، تو را در موقعیت ارتباط با جنس مخالف قرار می دهد.
فرض ما بر این است که تا امروز فقط حواست به درس و کتاب بوده و از امروز به بعد هم حواست پیش درس هایت خواهد بود اما بخش کوچکی از آن ، گاهی به سمت قطب منفی جنس مخالف کشیده می شود.
البته اینکه در عنفوان جوانی هستی و دوپینگ نکرده ، انرژی ات دنیا را تکان می دهد ، قابل انکار نیست . غریزه ای هم که چند وقتی است ،پررنگ تر شده را هم نمی توان منکر شد اما با تمام این شرایط، چیزی که باید شش دانگ حواست را به آن بدهی ، مهار نیازی است که اگر غافل شوی ،ضربه فنی ات خواهد کرد.
هرکاری در این دنیا قواعد خودش را دارد . باید نحوه ی انجامش را آموخت و بی گدار به آب نزد .تا قبل از این ، کنترل محسوس و نامحسوس والدین به تو کمک می کرد تا راحت تر رفتار کنی. هرچند در خیلی از موارد دلت آن جای دیگر بود و خودت جای دیگر اما نتیجه ی آن ، رفتارهای داخل چهارچوبی بود که داشتی .
همین اول بگویم که این کشش به جنس مخالف ، طبیعی است و غدد درون ریز بدنت بیکار ننشسته و کار خودشان را خواهند کرد.وقتی صفات ثانویه جنسی پیدا می کنی و به عنوان یک زن یا مرد ، تغییراتی در بدنت رخ می دهد ، یعنی دیر یا زود جنس مخالف برایت معنایی دیگر پیدا خواهد کرد.
از طرفی زمینه هم برای اقدام بلامانع در جهت رسیدن به آن مطلوب ِ مهجور ، آماده است. حال چه کنی تا گرفتار نشوی؟
در قدم اول بی خیال دوستانی شو که می گویند این روزها هر کسی کسی دارد و یار نو رسی دارد . این روابط نه تفریح است و نه سرگرمی ، صحبت عاطفه و احساس دونفر است و درگیر شدن های روحی که می تواند آسیب جدی برساند. صحبت از ارزش وجودی دختر و پسری است که قرار است خود را تا پیدا کردن نیمه ی گمشده شان پاک نگه دارند.
به دوستان و همکلاسی هایی که می گویند : مگه می شه دوست دختر و دوست پسر نداشته باشی؟ بگو : من در این موضوع بی استعدادم .بگذار دلشان خنک شود .
زیاد طول نمی کشد که ورق رابطه ی احساسی و هیجانی شان بر می گردد و تبدیل به آه های شبانه و بی تابی های روزانه می شود.مخالفت های خانواده ، بی وفایی یکی از طرفین ، افت تحصیلی ، چند شکست پی در پی ، بی اعتمادی به جنس مخالف ، مشکل در انتخاب همسر،تنوع طلبی و ... .
اینها بخشی از مشکلاتی است که دوستانت به تو نخواهند گفت. البته می دانم اگر بخواهی برای هر کدام، توجیهی خواهی داشت اما کمی صبر کن و مقاله که به پایان رسید ، نظرت را برای ما بنویس.
پیشنهاد ما این است که همه ی حرفهای قدیمی ها اشتباه نبوده و یکی از حرف های درستشان تشبیه دختر و پسر به آتش و پنبه است. حتی اگر همکلاسی ِ جنس مخالف داری و یا در محل کار ، زیر یک سقف و در یک اطاق با جنس مخالفی کار می کنی ، به محدوده ی خطر نزدیک هم نشو. این موضوع مثل اعتیاد است. پیشگیری بهتر از درمان جواب خواهد داد.
کنترل چشم ها و دلت را به دست بگیر. دیگر بزرگ شده ای و اولین نشانه ی مرد شدن ، پشت لب سبز شدن نیست ! اولین نشانه ی زن شدن هم چیزهایی نیست که فکر می کنی. بلکه اولین نشانه ی یک بزرگ سال ،قدرت کنترل هیجانات و غرایزش می باشد .
خودت را به هرچه بادا باد نسپار ، در برابر وسوسه ها مقاوم عمل کن. مثل یک ساختمان ضد زلزله، چو بید بر سر ایمان خویش نلرز.فرمول آن راحت است ؛ دل به دست ِ کمان ابرویی کافر کیش نده تا با آرامش زندگی کنی.
البته داشتن رویاهای عاشقانه ، جزیی از روحیات یک جوان است اما باور کن ازدواج با این فانتزی ها فرق می کند و باید برای انتخابی صحیح ، بجای عاشق شدن در یک نگاه و در یک کلاس ، طبق معیارهای واقع بینانه عمل کنی.
نقش ایمان واقعی را جدی بگیر. کسی که خدا را در تمام لحظات زندگی اش می بیند ، باور می کند مانیتورینگ قلبی ،حرفی، چشمی، پیامکی، اینترنتی و..... می شود. در این شرایط دوری از گناه آسان تر است.
بجای ناله های عاشقانه بهتر است خودت را آماده کنی تا زودتر برای ازدواج آستین ها را بالا بزنی. درس، سربازی، پیدا کردن ِ کار مناسب و ... .
خیلی کارها هست که باید انجام دهی پس وقتت را به روابط بی سرانجام با کسی که نمی دانی چقدر در زندگی ات جدی می شود یا نمی شود ، صرف نکن.
صبر کن تا گوهر شناس قابلی پیدا شود و آنوقت تحت نظارت خانواده ها و پس از مشورت با افرادی که دوتا پیراهن بیشتر پاره کرده اند ، برای ازدواج پا پیش بگذار و اگر لازم شد چند باری رفت و آمد و گفتگو کن .درست است که احتمال دارد با افراد زیادی برای ازدواج حرف بزنی و به نتیجه نرسی اما این حرف زدن ها کجا و آن کافی شاپ نشینی ها کجا !!! میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است.
جنس مخالف ،لولو نیست اما اگر ندانی با آن چگونه برخورد کنی بدتر از برق 220 ولت عمل می کند.