سرنوشتم را ز سر باید نوشت
راز دل گفتن ز بر باید نوشت
از جدایی ها چه ها گویم به ساز
حسب حال ما دگر باید نوشت
پر بود دل از پی آن خاطرات
شرح آن را در سحر باید نوشت
این غباریست ز آن فکر بلند
گرد را اینجا ز زر باید نوشت
من همیشه گفته ام ای روزگار
ساز ها در گوش کر باید نوشت
در شب تنهاییم نوری دمید
ماه آن شب را ز پر باید نوشت
حال می پندارم این تقدیر من
زیر نور آن قمر باید نوشت